عشق پنهانی ماه

تمام مشکل بشر این است که خیال می کند:

ظهور تنها راه نجات است

در صورتیکه مشکل اصلی خود ماییم.

 

 

 

خیمه نشین فاطمه دلم برات پر میزنه...

اسم قشنگت آقا جون هر تپش قلب منه

دلم برای دیدنش میگیره از من بهونه..

ندبه میخونم دوباره با اشکای دونه دونه


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 21 خرداد 1393برچسب:, :: 19:58 :: توسط : سارا

 

چرا فکر می کنی چون دختری باید همیشه غمگین باشی؟

شکست خورده باشی؟!

یاد بگیر! که تو دختری!

یاد بگیر كه کلاس بذاری!

كه ناز کنی ! اون خیلی بیجا می کنه تورو ناراحت کنه!

خیلی بیخود می کنه اشکتو دراره!

اصلا برا چی به یه موجود مذکر اجازه می دی شادی زندگیتو ازت بگیره؟!

این اسمش عشق نیست به خدا!

خودتو گول نزن!

کسی که عاشق تو باشه، هرگز نمی تونه غمتو ببینه!

چه برسه به اینکه خودش عامل غمت باشه!!

دختر باش

! دخترونه ناز کن!

دخترونه فکر کن!

دخترونه احساس کن!                  

دخترونه استدلال کن! دخترونه زندگی کن!

اما بدون غم رو به اشتباهي توی فرهنگ دخترونه ی تو جا دادن! عاشق شو،

که زندگی کنی!

یک عمر، زندگی کنی!

اما حواست باشه، با حسای الکی که این روزا به عشق تعبیر می شه،

به زندگیت کوچکترین خدشه ای وارد نکنی....

دختر باش، و افتخار کن که دختری


ارسال شده در تاریخ : شنبه 17 خرداد 1393برچسب:, :: 23:20 :: توسط : سارا

و به انگشت نخی خواهم بست

تافراموش،نگرددفردا

زندگی شیرین است،زندگی باید کرد

گرچه دیراست ولی

کاسه ای آب به پشت سرلبخند بریزم،شاید

به سلامت ز سفر برگردد

بذر امید بکارم،در دل

لحظه را دریابم

من به بازار محبت بروم فردا صبح

مهربانی خودم،عرضه کنم

یک بغل عشق از آنجا بخرم

یاد من باشد فردا حتما

به سلامی،دل همسایه ی خود شاد کنم

بگذرم از سر تقصیر رفیق،بنشینم دم در

چشم بر کوچه بدوزم باشوق

تا که شاید برسد همسفری،ببرد این دل ما را با خود

و بدانم دیگر قهر هم چیز بدیست

یاد من باشد فردا حتما

باور این را بکنم،که دگر فرصت نیست

و بدانم که اگر دیر کنم،مهلتی نیست مرا

وبدانم که شبی خواهم رفت

وشبی هست،که نیست،در پس آن فردایی....

 


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 12 خرداد 1393برچسب:, :: 1:16 :: توسط : سارا

 

صبر کن سهراب !

آری ...

تو راست می گویی

آسمان مال من است 

پنجره، فکر ، هوا ، عشق ،زمین مال من است !

اما سهراب 

تو قضاوت کن،

بر دل سنگ زمین جای من است ؟!

من نمی دانم که چرا این مردم، دانه های دلشان پیدا نیست...

صبر کن سهراب !

قایقت جا دارد؟!

 من هم از همهمه ی داغ زمین بیزارم....

 

 

ای خدا یک قلب دارم به وسعت دریای نیاز 

قلبی که چیزی برای پنهان کردن نداردو غرق درنیازه 

دستی دارم به پهنای دشت های غریب و بی کس

وچشمی دارم به کبودی افق نیلگون که اسمانش فقط ابریست 

و همیشه در حال باریدن است

خدایا صمیمانه و خالصانه و التماسانه ازت میخواهم

که کاری کنی که به لطف خودت این قلب پر نیاز بشه 

و این دست بی کس غریب دیگه تنها نمونه 

و این چشم کبود و ابری دیگه بارش نکنه 

.

.

.

آمین

 

 


ارسال شده در تاریخ : جمعه 2 خرداد 1393برچسب:, :: 23:50 :: توسط : سارا

 

دخترک رو به من کرد و گفت:واقعا آقا؟!

گفتم:ببخشید چی واقعا؟!

گفت:واقعا شما بچه بسیجی ها از دخترای چادر به سر

بیشتر از ما خوشتون میاد!

گفتم:بله

گفت:اگه آره، پس چرا پسرایی که از ما ها خوششون میاد

از کنار ما که میگذرند محو ما میشن،

ولی همین خود تو و امثال تو از چند متری یه دختر چادری که

رد میشیدفقط سر پایین میندازید و رد میشید!

گفتم: آره راست میگی، سر پایین انداختن کمه!

گفت:کمه؟ببخشید متوجه نمیشم؟

گفتم: برای تعظیم مقابل حجاب حضرت زهرا(س) باید زانو زد

حقاکه سرپایین انداختن کمه آره تو راست میگی .


ارسال شده در تاریخ : جمعه 2 خرداد 1393برچسب:, :: 23:33 :: توسط : سارا

 

روز ها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت...فرشتگان سراغش را از خدا می‌گرفتند

و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می‌گفت: می آید؛ من تنها گوشی هستم که

غصه‌هایش را می‌شنود و یگانه قلبی ام که دردهایش را در خود نگه می‌دارد.
و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست. فرشتگان چشم

به لب هایش دوختند، گنجشک هیج نگفت. و خدا لب به سخن گشود: با

من بگو از آن چه سنگینی سینه توست. گنجشک گفت: لانه کوچکی داشتم،

آرامگاه خستگی هایم بود و سر پناه بی کسی ام. تو همان را هم از من گرفتی.

این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی از لانه محقرم؟ کجای دنیا را

گرفته بود؟” و سنگینی بغضی راه بر کلامش بست. سکوتی در عرش طنین

انداز شد. فرشتگان همه سر به زیر انداختند.
خدا گفت: ماری در راه لانه ات بود. خواب بودی. باد را گفتم تا لانه ات را

واژگون کند. آن گاه تو از کمین کار پر گشودی. گنجشک خیره در خدایی خدا مانده بود.
خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به

دشمنی ام برخاستی. اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی در درونش

فرو ریخت .های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد...

 

 

 



گفتم: لعنت بر شیطان
لبخند زد
پرسیدم: چرا می خندی؟
پاسخ داد: از حماقت تو خنده ام می گیرد
پرسیدم:مگر چه کرده ام؟
با تعجب گفت:مرا لعنت می کنی در حالی که
هیچ بدی در حق تو نکرده ام؟!
با تعجب پرسیدم:پس چرا زمین می خورم
جواب داد:نفس تو مانند اسبی است که آن را
رام نکرده ای.نفس تو هنوز وحشی است.تو
را زمین می زند
پرسیدم:پس تو چه کاره ای
پاسخ داد:هر وقت سواری آموختی .برای رم دادن
اسبت می آیم.فعلا برو سواری بیاموز.در ضمن این قدر مرا لعنت نکن
گفتم:پس حداقل بگو چگونه اسب نفسم را رام کنم
در حالیکه دور می شد گفت:من پیامبر نیستم جوان!!!

فرض کن حضرت مهدی به تو ظاهر گردد...

ظاهرت هست چنانی که خجالت نکشی؟

باطنت هست پسندیده ی صاحب نظری؟

خانه ات لایق او هست که مهمان گردد؟

لقمه ای در خور او هست که نزدش ببری؟

پول بی شبهه و سالم داری،یک عدد هدیه برایش بخری؟

حاضری گوشی همراه تو را چک بکند؟

با چنین شرط که در حافظه دستی ببرد؟!

واقفی بر عمل خویش تو پیش از دیگران؟

می توان گفت تو را شیعه اثنی عشری؟؟!!...


ارسال شده در تاریخ : جمعه 2 خرداد 1393برچسب:, :: 23:29 :: توسط : سارا

درباره وبلاگ
مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا... گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا... کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست... قطره شدم که راهی دریا کنی مرا... پیش طبیب آمده‌ام، درد می‌کشم... شاید قرار نیست مداوا کنی مرا... من آمدم که این گره ها وا شود همین!... اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا... حالا که فکر آخرتم را نمی­کنم... حق می­دهم که بنده دنیا کنی مرا... من، سالهاست میوه ی خوبی نداده‌ام... وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا... آقا برای تو نه ! برای خودم بد است... هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا... من گم شدم ؛ تو آینه‌ای گم نمی‌شوی... وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا... این بار با نگاه کریمانه‌ات ببین... شاید غلام خانه زهرا کنی مرا... اللهم عجل لولیک الفرج
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان غزلهای پریشان و آدرس zibaykhofteh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 19
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 75
بازدید ماه : 662
بازدید کل : 105770
تعداد مطالب : 210
تعداد نظرات : 41
تعداد آنلاین : 1



Alternative content



سفارش کد بارشی


رفتـــ 25