عهد کن یارم بمانی تا قیامت ای رها
اولین و آخرین عشقم بمانی با وفا
کلبه ای با هم بسازیم با ستونی استوار
گر کنارم تو نباشی، بی قرارم بیقرار
به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد
به مجنون و لیلا شدنش می ارزد
دفتر قلب مرا واکن و نامی بنویس
سند عشق به امضاء شدنش می ارزد
گرچه من تجربه ای از نرسیدن هایم
کوشش رود به دریا شدنش می ارزد
آدم به زمین آمد این حادثه رویا نیست
این فرصت بی تکرار عشق است معما نیست .. من ساده ترین تفسیر از پیچ و خم عشقم با لذت حیرانی همراه غم عشقم می شد سفر دنیا آسان تر از این باشد آدم به هوس رو کرد تا خسته ترین باشد
وضـــع مـــا در گـــردش دنـیا چـــه فرقی می کند
زنـــدگی یا مــرگ، بعــد از ما چه فرقـی می کند
مـــاهـــــیـان روی خـــــاک و مــاهــــیـان روی آب
وقت مـــردن، ســـاحل و دریا چـه فرقی می کند
سهـم ما از خاک وقتی مستطیلی بیش نیست
جـای ما اینجاست یا آنجا چه فرقی می کند؟
مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا...
گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا...
کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست...
قطره شدم که راهی دریا کنی مرا...
پیش طبیب آمدهام، درد میکشم...
شاید قرار نیست مداوا کنی مرا...
من آمدم که این گره ها وا شود همین!...
اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا...
حالا که فکر آخرتم را نمیکنم...
حق میدهم که بنده دنیا کنی مرا...
من، سالهاست میوه ی خوبی ندادهام...
وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا...
آقا برای تو نه ! برای خودم بد است...
هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا...
من گم شدم ؛ تو آینهای گم نمیشوی...
وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا...
این بار با نگاه کریمانهات ببین...
شاید غلام خانه زهرا کنی مرا...
اللهم عجل لولیک الفرج
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان غزلهای پریشان و آدرس zibaykhofteh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.