خودکارت را آماده کن...!
لیست "از تو توقع ندارم" هایم شروع شد:
- از تو توقع ندارم تا به این حد دوستم داشته باشی...
- از تو توقع ندارم باران که می آید،
مرا با دنیای بی چتری آشنا کنی...
- از تو توقع ندارم حرف های خوبت را تمام و کمال برای گوش های من بگذاری...
- از تو توقع ندارم تمام تاریخ های لازم و غیر لازم را حفظ کنی!!...
- از تو توقع ندارم رفتارت طوری باشد که همه بفهمند...
...عاشق منی...
-از تو توقع ندارم لبخند های واقعی بزنی...
....
"همین که زل بزنی به چشم هایم"...
..."کافیست"!
....من خودم استاد ساختن مصدر های بی قیدم!!
"نمی گذارم قیدم را بزنی"...!
با پای دل قدم زدن آن هم کنار تو..
باشد که خستگی بشود شرمسار تو..
در دفتر همیشه ی من ثبت میشود..
"این لحظه ها"عزیز ترین یادگار تو..
تا دست هیچ کس نرسد تا ابد به من..
می خواستم که گم بشوم در حصار تو..
احساس می کنم که جدایم نموده اند..
همچون شهاب سوخته ای از مدار تو..
آن کوپه ی تهی منم آری که مانده ام..
خالی تر از همیشه و در انتظار تو..
این سوت آخر است و غریبانه می رود..
تنها ترین مسافر تو از دیار تو..