دوست داشتن ...
عشق پنهانی ماه

 

مرا نمیخواهی دیگر میدانم

حتی اگر مرا ببینی هم نمیشناسی مرا دیگر میدانم

 

اینک همان نامه ای که برایم نوشتی را میخوانم

 

چه عاشقانه نوشته ای همیشه با تو میمانم

 

یک قطره اشک بر روی نامه میریزد،

 

چند لحظه میگذرد و نامه خیس خیس میشود

 

بدجور دلم را شکستی ، مدتیست که با من سرد سرد هستی

 

نمیدانم دیگر چه بگویم ، فراموشت کنم یا در غم نبودنت بسوزم

 

شبها را تا سحر بیدار بمانم ، یا شعر غمگینی که سروده ام را برای چندمین بار بخوانم

 

دلت از سنگ شده بی وفا ، چگونه دلت آمد بازی کنی با این دل تنها

 

مرا نمیخواهی دیگر میدانم ، احساس میکنم در آغوش کسی دیگر خوابیده ای میدانم

 

عطر و بوی تو پیچیده فضای غمگین قلبم را ، چیزی نگو دیگر نمیخواهم بشنوم بهانه های رفتنت را …

 

مقصر قلب من بود که عاشق شد ، به عشق بودنت بدجور به تو وابسته شد

 

امروز که آمده نه تو را میبینم و نه عشقی از تو را ، تنها میشنوم صدای هق هق گریه هایم را

 

بی خیال دیگر نه من نه تو ، ببین یک قلب ساده از آنجا عبور میکند به دنبالش برو

 

بدجور دلم را شکستی بی وفا ، حرفهای تو کجا و تنهایی غمگین من کجا

 

از همان اول هم نباید به تو دل می بستم ، میپذیرم سادگی دلم را…

 

مرا نمیخواهی دیگر میدانم

حتی اگر مرا ببینی هم نمیشناسی مرا دیگر میدانم

 

اینک همان نامه ای که برایم نوشتی را میخوانم

 

چه عاشقانه نوشته ای همیشه با تو میمانم

 

یک قطره اشک بر روی نامه میریزد،

 

چند لحظه میگذرد و نامه خیس خیس میشود

 

بدجور دلم را شکستی ، مدتیست که با من سرد سرد هستی

 

نمیدانم دیگر چه بگویم ، فراموشت کنم یا در غم نبودنت بسوزم

 

شبها را تا سحر بیدار بمانم ، یا شعر غمگینی که سروده ام را برای چندمین بار بخوانم

 

دلت از سنگ شده بی وفا ، چگونه دلت آمد بازی کنی با این دل تنها

 

مرا نمیخواهی دیگر میدانم ، احساس میکنم در آغوش کسی دیگر خوابیده ای میدانم

 

عطر و بوی تو پیچیده فضای غمگین قلبم را ، چیزی نگو دیگر نمیخواهم بشنوم بهانه های رفتنت را …

 

مقصر قلب من بود که عاشق شد ، به عشق بودنت بدجور به تو وابسته شد

 

امروز که آمده نه تو را میبینم و نه عشقی از تو را ، تنها میشنوم صدای هق هق گریه هایم را

 

بی خیال دیگر نه من نه تو ، ببین یک قلب ساده از آنجا عبور میکند به دنبالش برو

 

بدجور دلم را شکستی بی وفا ، حرفهای تو کجا و تنهایی غمگین من کجا

 

از همان اول هم نباید به تو دل می بستم ، میپذیرم سادگی دلم را…

http://img4up.com/up2/94401703209205709910.jpg



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ارسال شده در تاریخ : شنبه 25 آذر 1391برچسب:, :: 19:12 :: توسط : سارا

درباره وبلاگ
مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا... گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا... کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست... قطره شدم که راهی دریا کنی مرا... پیش طبیب آمده‌ام، درد می‌کشم... شاید قرار نیست مداوا کنی مرا... من آمدم که این گره ها وا شود همین!... اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا... حالا که فکر آخرتم را نمی­کنم... حق می­دهم که بنده دنیا کنی مرا... من، سالهاست میوه ی خوبی نداده‌ام... وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا... آقا برای تو نه ! برای خودم بد است... هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا... من گم شدم ؛ تو آینه‌ای گم نمی‌شوی... وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا... این بار با نگاه کریمانه‌ات ببین... شاید غلام خانه زهرا کنی مرا... اللهم عجل لولیک الفرج
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان غزلهای پریشان و آدرس zibaykhofteh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 50
بازدید دیروز : 56
بازدید هفته : 176
بازدید ماه : 468
بازدید کل : 106227
تعداد مطالب : 210
تعداد نظرات : 41
تعداد آنلاین : 1




سفارش کد بارشی


رفتـــ 25