عشق پنهانی ماه

 

 


غریب است دوست داشتن

و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن...

وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد

و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده ؛

به بازیش می‌گیریم.

هر چه او عاشق‌تر ، ما سرخوش‌تر ،

هر چه او دل نازک‌تر ، ما بی رحم ‌تر .

 تقصیر از ما نیست ؛

تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند...

 


ارسال شده در تاریخ : شنبه 6 آبان 1391برچسب:, :: 15:39 :: توسط : سارا



زیر باران باز منتظرت میمانم و ترانه ی عشق را با باران میخوانم شاید این بار باران مرحمتی کرد و

ترانه ی من عاشق را به تمنای سیه زلف تو بر روی چون ماهت انداخت...


ارسال شده در تاریخ : جمعه 5 آبان 1391برچسب:, :: 23:23 :: توسط : سارا

* مشکل فکرهای بسته این است که دهانشان پیوسته باز است.

*همه کسانی که به زندگی شما وارد می شوند ،دلیلی دارندیاشمابه آنهابرای تغییرنیازدارید،

یاخودکسی هستید که زندگی آنهاراتغییرمیدهید...

*گدای عشق نباشید،بخشنده عشق باشید.انسانهای زیباهمیشه خوب نیستند،اماانسانهای خوب

همیشه زیبایند.

* وقتی کسی با شمامانند یک"گزینه"رفتار می کند،باخارج کردن خودتان از معادله بااوکمک

کنیدتا انتخابهایش را محدود کند.

* گله نکنید که چرا فلانی با شمادرست رفتار نمیکند،اگر میدانیدلیاقتتان بیشتر است، چرا با

اورابطه دارید؟

* عیوب دیگران را نبینید.به هر چیزی که به شما گفته می شود گوش ندهید.اگر کلامتان

نامهربان است ،آن را نگویید،همیشه به دنبال خوبی های دیگران باشید.هر چیزی واقعیت

نیست .فقط حرفهای محبت آمیز بزنید.

* به جای پاک کردن اشکهایتان،آنهایی که باعث گریه هایتان می شوندراپاک کنید.

* گاهی خراب کردن پل ها چیز بدی نیست،چون باعث می شود نتوانیدبه جایی برگردید که از

همان ابتدا نباید قدم می گذاشتید.

* خداوندبرای هرچیزی که اجازه اتفاق افتادنش را می دهد دلیلی دارد... ممکن است ما هرگز

نتوانیم حکمتش را درک کنیم،امابایدبه اراده وخواست او اعتمادکنیم.

* شخصیت آدم ها را از طریق کردارشان توصیف کنید..تاهرگز فریب گفتارشان را نخورید.

* باکسی باشیدکه از شماکینه به دل ندارد،حرف نزدن باشمارا طاقت نیاورد،وبترسداز روزی

که شماراازدست بدهد.

* عشق بورزید امانگذارید باقلبتان بد رفتاری شود،اعتمادکنیداما ساده وزود باورنباشید.

* خدا می داند چه کسی به زندگی شما تعلق دارد وچه کسی ندارد، اعتمادکنیدو بگذرید،

هر که قرارباشد بماند،همیشه خواهدماند.

* وقتتان را صرف کسانی کنید که شمارادر همه حال دوست دارند،آن را بیهوده تلف افرادی

که فقط هرگاه منفعتشان می طلبد دوستتان بدارند،نکنید.

* کسانی که شمارا دوست دارند حتی اگر هزار دلیل برای رفتن وجود داشته باشد، هرگز

رهایتان نخواهند کرد،آنهایک دلیل برای ماندن خواهندیافت..

امیدوارم باخوندن این مطالب یه آرامش نسبی به روحتون داده باشم.
 


ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 4 آبان 1391برچسب:, :: 1:47 :: توسط : سارا

در این سرای بی کسی

خدای خوب من ،توبرایم نفسی

نمی رسد صدا،
                  نمی گیرد باران،
                                     نمی دانم چرا؟!

دلی شکسته نیست،گویی یا هیچ در راه مانده ای خسته نیست

بار سفر بسته ام،سالهاست به انتظار نشسته ام

نمی پرسد کسی ،حالم چرا،نمی جوید کسی راهم چرا؟!

در این سرای بی کسی، در انتظار نشسته ام

بر هم نزن خلوتم را،سالهاست با جور عشقت ساخته ام

دیگر توان نیست مرا،سکوت مبهمم

رمق نمانده در تنم


امروز....
           فردا.....
                     رفتنی ام دگر من......

مگیر ،سراغی زمن خسته ی دلشکسته

من رفتنی ام،توبمان،آهسته می گویم
                                           توبمان...
تنها تو،واین را توبدان ،من تنها و غریب

هر لحظه و ثانیه ای
                          فقط به تو می اندیشم

به ایمان قسم،به امیدقسم،وبه عشق قسم...

فقط به تو می اندیشم...4/5/91
       


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:, :: 23:9 :: توسط : سارا

 صدای آواز جیر جیرکها
 
ونوازندگی هولناک آسمان،رعدوبرق

وماه میهمانی خدا..

امشب تو گفتی :تبریک!!!

وباز هم نادیده گرفتی،گناهت را...

شرم دارم،از گفته ها،نمی دانم شاید حد فاصل

                       بین من وتو،همان"واو"میانه باشد

و شاید هم :غرور!غرور!غرور

در هم شکسته مارا ودیواری از غرور ساخته بین مان

قلم هم دارد از کار می افتد....

وای ،برحال دل هامان...نیمه شب:ساعت1:28       30/4/91

 


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:, :: 23:9 :: توسط : سارا

چه برقی می زنند!!!

                          خاطره ها را می گویم....

شده اند رعدوبرق آسمان چهره ام

ناگفته ها را می توان در سکوت سرد،چهره ام به نظاره نشست

واینک امید!!!

از امیدی می گویم که تو وعده اش را داده ای

نسیمی وزیدن گرفت ،انگار کسی به پنجره ی اتاقم می کوب
د؟

پرده را کنار زدم.....

          مأمور توبود.......

باد...باد....باد....


خواستی بگویی هستی،آری ،می دانم تو تنها هست همیشگی منی

"خدایا"ای عزیزترین من...

                              عزیزی دارم که او رابه نگاه مهربانت می سپارم

عزیزم را تو عزیز گردان

خار های راهش را به بزرگواری بی منتهایت

از سر راه که نه،بلکه از هر راهی که می رود،بردار

رهنمونش باش ،یاریش کن

تالذت وجودت را بیابد....

                        در این میان اگر او به واقعیت تو رسید

حاضرم خود فدا شوم

وکنار روم،تا تو اورا در آغوش پر مهر زمینی ات بگیری

بارالها.....دستگیرش باش

که من جز دعا ،مرهمی برای طعنه هایش و زخم زبانهایش به من ندارم

30/7/91


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:, :: 23:9 :: توسط : سارا

در گوشه قلبم چیزی سنگینی می کند

خدایا خبری برسان از خودت

می دانم و خوب می دانی که این سنگینی برای حضور پر مهر توست

ضربان قلبم که نه،قابل دار نیست

تمام لحظاتم ،فدای حضور تو

بغض آسمان بر بلندای صورت بنده ات شکسته

رعد وبرق ،نگاه تورا کم دارم

چه شورشی به پا کرده در درونم

آتش گرفتم ،به فریادم برسید،

دیگر رمق نمانده.........

نزدیک است!!!

بیایید دورم را پر کنید!!!

نگرانیم حقیقی است

خدایا دلم گرفته چه می کنی؟؟؟

توکه آورده ای مرا در این راه ،تنهایم مگذار

بیا، آغوش پر مهرت را بیاور

بیامرز مرا ،در گذر از هر چه بد بودم وهر چه کردم

به یاد آور لحظه ای ،حتی اگر چشم بر هم زدنی ،خوب بوده ام برایت....

خوبی اندکم را به بزرگی کرمت افزون گردان

وبدی کردارم را به جود وعفوت محو گردان

خدایا، خدایا،آمدم آغوش باز کن...............


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:, :: 10:43 :: توسط : سارا

تو در خواب، ناز من، خوب بخواب

                                      برایت لالایی می خوانم ،خوب بخواب

لالالالالالایی،گلم چقده تو بی وفایی؟

لالالالالالایی،سحر شد مهربونم توکجایی؟

لالالالالالایی،عزیز دل،جونم فدایت

لالالالالالایی،شبم سردم،سیه شد کی میایی؟

لالالالالالایی،بهار عمر من چرا کردی جدایی؟

لالالالالالایی،مٌردم،زدوریت، بگو کجایی؟

لالالالالالایی،نمی خوام بی تو با خیالت باشم

لالالالالالایی،توهستی همه آرزویم،چرانمی آیی؟

لالالالالالایی،بخواب گل نازم،نازکتراز گلی تو

لالالالالالایی،نمی دانم که در زیر سر،چه نقشه داری؟

29/7/91sara


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:, :: 10:43 :: توسط : سارا

I  Found my self    today on, I found my self and ran awaystu puld me back voice of reson i  forget i have.

And your not here to say and or allways asued to say it,s

wittin in the srey ti night .

And i wont give up and i wont loraree down sooner than it

seems life turns and i wiu be strong even if it au goes worong

I, m standing in darre and . And i belive somene,s wtching overme.

من امروز خودم را پیدا کردم،وقتی که خودم رو پیداکردم تصمیم گرفتم.فرار کنم امایه چیزی من رو

عقب کشید اون صدای وجدانم بود که فراموش کرده بودم که دارم. تو الان اینجا نیستی که بگی ولی  

همیشه عادت داشتی که بگی وحرفت امشب تو آسمون نوشته شد.

من دست بر نمی دارم وتسلیم نمی شم و زودتر از اون چیزیکه به نظر میرسه زندگیم می گذره.

ومن قوی خواهم بود حتی اگر همه چیز اشتباه پیش رود ،وآن زمانی که در تاریکی ایستادم باور

دارم که یک نفر مراقب من است...

 


ارسال شده در تاریخ : شنبه 29 مهر 1391برچسب:, :: 15:20 :: توسط : سارا

واقعیت است جاذبه تو...ازبس جذابی...می خواهم تورا به نیوتن ثابت کنم....

××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××

رهاکردی چرا دست دلم را؟
به خاک وخون کشیدی حاصلم را
مرا تو می کشی صدبار در روز
ولی من دوست دارم، قاتلم را

×××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××

شب در خم گیسوی تو عابر می شد
با هر نفست بهار ظاهر می شد
ای فلسفه شگفت،افلاطون هم
با دیدن چشمان تو عاشق می شد

××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××

ترکی:

   گوزومون یاشیندان ایری اولماز سنین عشقین....

   عشق تو در اشک چشمانم نهفته است....

×××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××

بت ها شکستنی بودند و باورها ماندگار......

چه ساده بود ابراهیم!!!!!!!!!!

××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××

روزه ی هجر تو ،از پای بینداخت مرا
                                             کی شود با رطب روی تو افطار کنم

×××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××

با غم امشب ،هر دم صدایت می کنم
اشک می ریزم ،دو چشمم را فدایت می کنم
در نگاه خسته ات،دنبال حرف تازه ام
هر چه می خواهی بگو ،من هم دعایت می کنم

×××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××

مثل مهتاب که از خاطر شب می گذرد....
هر شب آهسته از آفاق دلم می گذری....

××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××

آسمونی یا زمینی،هر چه هستی نازنینی...........
توی قلب کوچک من،تاهمیشه عزیزترینی..........

××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××

خواستم خودمو گول بزنم!!!
!!!!!
!!!!!!
!!!!!!
!!!!!!!!!
همه خاطراتم رو انداختم به گوشه ای و گفتم :

!!!!!!!!
!!!!!
!!
فراموش.......
....
..
.
یهو یه چیزی ته قلبم خندید وگفت:یادمه!

×××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××

یک جام پر از شراب دستت باشد .......
تاحال من خراب ،دستت باشد........
این چند هزارمین شب بیداری ست.......
ای عشق،حساب کار دستت باشد.......

×××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××××



 


ارسال شده در تاریخ : شنبه 29 مهر 1391برچسب:, :: 15:20 :: توسط : سارا
درباره وبلاگ
مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا... گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا... کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست... قطره شدم که راهی دریا کنی مرا... پیش طبیب آمده‌ام، درد می‌کشم... شاید قرار نیست مداوا کنی مرا... من آمدم که این گره ها وا شود همین!... اصلا بنا نبود ز سر وا کنی مرا... حالا که فکر آخرتم را نمی­کنم... حق می­دهم که بنده دنیا کنی مرا... من، سالهاست میوه ی خوبی نداده‌ام... وقتش نیامده که شکوفا کنی مرا... آقا برای تو نه ! برای خودم بد است... هر هفته در گناه، تماشا کنی مرا... من گم شدم ؛ تو آینه‌ای گم نمی‌شوی... وقتش شده بیائی و پیدا کنی مرا... این بار با نگاه کریمانه‌ات ببین... شاید غلام خانه زهرا کنی مرا... اللهم عجل لولیک الفرج
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان غزلهای پریشان و آدرس zibaykhofteh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 16
بازدید ماه : 489
بازدید کل : 106248
تعداد مطالب : 210
تعداد نظرات : 41
تعداد آنلاین : 1



Alternative content



سفارش کد بارشی


رفتـــ 25